من به حجم همه فاصله ها دلگیـــــــــــــــــــــــــرم
بی تو درخلوت محزون خودم میمیرم
عشق بیهوده ترین بازی دنیاست ولـــــــــــــــــــی
من درین بازی پرحادثه بی تقصیـرم
لحظه را با تب هق هق به ستوه آوردمــــــــــــــــــ
بازباعقلمو احساس وجنون درگیرم
ماجرای من ودل یک غزل ساده نبــــــــــــــــــود
برو من از تو واز خاطره ات دلگیرم
نظرات شما عزیزان:
ترسو 
ساعت18:58---9 خرداد 1392
سلام این شعرت معرکه اس کم آوردم مخصوصا بیت آخر یه چیز دیگس براوو
ramin ahoora 
ساعت13:09---2 ارديبهشت 1392
بازم گل کاشتی.شعر قشنگی بود.
آسمان زندگی رنگی برای من نداشت،
غیر باران،هیچ آهنگی برای من نداشت
سهم تو لبخند خورشید سحر گاهان،ولی
سقف من جز ابرهای تیره و سنگی برای من نداشت؛...
همینجوری اومدا!فکر نکنی ناامیدی تو شعرام هس...
|